loading...

ایّــام

شرح ما وقع روزگار

بازدید : 182
يکشنبه 3 اسفند 1398 زمان : 2:32

۱. پسر بغض دارم. بپوش بریم بام. بشینیم اون بالا و به شهر نگاه کنیم. می‌دونم شبه. می‌دونم سرده. ولی من بغض دارم. پاشو بریم. یه آتیش روشن می‌کنیم. می‌شینیم کنارش. چهار تا قطره اشکی که برامون مونده رو هم خرج دنیا و آدماش می‌کنیم. بعدم بر می‌گردیم خونه. عینهو از جنگ برگشته‌ها. می‌خزیم تو رخت خواب. می‌خوابیم. تا مرگ.

من ازت می ترسم عزیزم ...
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 17
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 32
  • بازدید کننده دیروز : 16
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 57
  • بازدید ماه : 162
  • بازدید سال : 815
  • بازدید کلی : 5841
  • کدهای اختصاصی