loading...

ایّــام

عمل جدی نبود. اما آن شب، توی راه اتاق عمل، روی ویلچر، خیلی به آرزوهایم فکر کردم. راه کوتاه بود. اما من .. خیلی فکر کردم. در همان چند دقیقه، قدر چند ساعت فکر کرد...

بازدید : 312
چهارشنبه 6 اسفند 1398 زمان : 3:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ایّــام

عمل جدی نبود. اما آن شب، توی راه اتاق عمل، روی ویلچر، خیلی به آرزوهایم فکر کردم. راه کوتاه بود. اما من .. خیلی فکر کردم. در همان چند دقیقه، قدر چند ساعت فکر کردم. نه فقط به آرزوهایم، به خیلی مسائل دیگر هم فکر کردم. به گندی که به زندگی ام زده بودم. به آرزوهایی که به هیچ کدام شان نرسیده بودم. به بندگی که برای خدا نکرده بودم. وضعیتم خوب نبود. نمی‌ترسیدم. فقط حسرت می‌خوردم. چیزی وجود نداشت که بعد از من بشود نماد من ... انگار از فراموش شدن می‌ترسیدم. آن لحظات استغفار نمی‌کردم. روی تخت دراز کشیده بودم و یکی یکی لامپ‌های راهرو از مقابل چشمانم می‌گذشتند. کوچک ترین امیدی به بهشت نداشتم. اما به خدا، پر از امید بودم. نه در مبحث زنده ماندن یا مردن. در بحث حساب و کتاب. نمی‌دانم چرا ... آن لحظات اگر چه پر از حسرت بودم، اگر چه از نکرده‌ها و کرده‌هایم پشیمان بودم، اما ... امیدوار بودم. به مهربانی اش. بی حساب و کتاب امیدوار بودم.

گفتم اگر برگردم، به زندگی برمی‌گردم. برگشتم. اما به زندگی برنگشتم ...

حالا هم می‌دانی ؟ عکس همه ... از جوانی که ممکن است پاگیر یک ویروس شود، نمی‌ترسم! دیگر در مواجهه‌ی با مرگ، آرزوهایم نقطه ضعفم نیستند. می‌دانم ماندن، معنای رسیدن نمی‌دهد. معنای نزدیک شدن هم نمی‌دهد. چه بسا ماندن، دور تر شدن و دیدن ِ این دورتر شدن باشد و حسرت پشتِ حسرت ... این روزها ... این روزها که هر وقت به خودم می‌آیم می‌بینم از دیروزم بیشتر در سیاهی دنیا فرو رفته ام، خیلی به آن دعا فکر میکنم که اگر این زیستن موجب می‌شود از تو دور تر شوم، از من این نفس‌ها را بگیر... دیگر آرزوهایم، دیگر جوانی ام نقطه ضعفم نیستند. از مرگ می‌ترسم چون چیزی ندارم. من نه برای دنیا چیزی باقی گذاشته ام نه برای آخرت چیزی فرستاده ام. تعارف نیست، حرف نیست. واقعیتی ست که هر روز مرا در خودم می‌شکند ... نمی‌گویم حریص نیستم به زندگی. هستم. به تک تک روزهایش ... نمی‌گویم حریص نیستم به آرزوها و رویاها. هستم ... به تک تک آرزوهایی که در خلوت بافته ام ... اما ... من آن امید کافی برای رسیدن به آن‌ها را ندارم. من آن انگیزه‌ی لازم برای دویدن را ندارم. من هم مثل اکثر آدم‌های این دنیا، شب به شب به خودم قول فردای بهتر می‌دهم ... اما ... فردایم همه بدتر از دیروزهایم اند ...

امروز یکی از دوستانم برایم یک فایل رمز دار فرستاده بود. علائم یروس را نشان داده بود. وصیت نامه اش را نوشته بود ... خواندمش. گفته بود دارایی‌هایش را و حقوق ماهانه اش را خانواده اش چه کنند. یک جایی نوشته بود از طرف او به کسی بگویم تمام این چهار سال او را دوست داشته ...شماره اش را برایم نوشته بود.

خندیدم ...

نمی‌دانم چرا ... فقط می‌دانم خندیدم ...

بعد دیدم اگر بخواهم وصیت نامه بنویسم، هیچ چیز ندارم. حرفم مال و اموال نیست... من هیچ وقت نتوانسته ام به کسی بگویم دوستش داشته ام. دوست داشته ام این جمله را در زمانی به کار ببرم که پشتوانه‌‌‌ای داشته باشد. تا لبخندی روی لبی ننشانده باشم، تا حسی را خوب نکرده باشم، تا کاری برای کسی نکرده باشم ،گفتن این جمله را تیر انداختن در تاریکی دانسته ام.

مامان می‌گفت بعد از این که از ریکاوری بیرون آمده ام

مدام و پشت سر هم فقط گفته ام مامان منو ببخش. من تو و بابا رو خیلی اذیت کردم.

مامان گفت بیش از صد بار صدایش زده ام. گفت تنها همین یک جمله را تکرار کرده ام ... یادم بود که این جمله را گفته ام. اما احساس می‌کردم تنها یک بار گفته ام. ولی مادر گفت مکرر همین یک جمله را گفته ام ... یادم است چه بغضی در گلویم بود. یادم است گلویم بیشتر از جای بخیه‌هایم می‌سوخت ...

شاید اگر بخواهم وصیت نامه بنویسم، از همین جنس جمله‌ها ... معذرت خواهی‌ها ... حلالیت طلبی‌ها ... ببخشید‌ها ...

به میل خودم اگر بود شاید از احساس‌های گیج و مبهمم می‌نوشتم. چیزی شبیه به یک درد دل. اما ... نوشتن درد دل، دردی از من دوا نخواهد کرد و درد دیگران را بسیار خواهد کرد ...

اول رجب ... خدایا ... ما عزیزان مون رو ... خودمون رو ... وطن مون رو ... رویاهامون رو ... روزهای زندگی مون رو ... جوونی مون رو ... سلامت مون رو ... تن مون رو ... روحمون رو ... خدایا ما دار و ندارمون رو به تو می‌سپاریم ... همه ش از تو بوده ... حالام هیچ کس به اندازه‌ی خودت نمی‌تونه ازشون محافظت کنه ...

پی نوشت:

حین نوشتن این پست، این آهنگ را گوش می‌دادم. برای همین احتمالا جملاتم دقیق نباشند. حوصله‌ی ویرایش هم ندارم.

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 17
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 14
  • بازدید کننده امروز : 8
  • باردید دیروز : 20
  • بازدید کننده دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 80
  • بازدید ماه : 88
  • بازدید سال : 306
  • بازدید کلی : 7854
  • کدهای اختصاصی